تعليم و تربيت يكى از وظايف مهمى است كه حاكميت عموما و امامت خصوصا بهعهده دارد. همچنانكه اشاره شد امام على ـ عليهالسلام ـ در منشور حكومتش (عهدنامه مالك اشتر) يكى از اهداف حاكميت خود را استصلاح مردم (تعليم و تربيت) مىداند و در مورد ديگر، يكى از حقوق مردم را تعليم و تربيت آنها بيان مىفرمايد:
شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد، و آداب آموزم تا بدانيد. (32) سخن زير نيز بر همين واقعيت دلالت دارد: امام على ـ عليهالسلام ـ آنگاه كه از جهاد فارغ مىگشت، به تعليم مردم و قضاوت ميان آنها مىپرداخت. (33) بديهى است كه رويكرد تعليم و تربيت در عصر امام على ـ عليهالسلام ـ به آموزههاى تربيتى، سياسى، اجتماعى و اخلاقى است و در آن عصر، مبارزه با جهل، كوتهبينى، ظاهرنگرى، سطحىنگرى و سادهلوحى اجتماعى كه زمينه آسيبپذيرى جامعه را فراهم مىآورد، مسأله حياتى و سرنوشتساز بوده است. واژه «استصلاح» نيز ناظر به همين ضلع از آموزش است.
تعلیم و تربیت یکى از وظایف مهمى است که حاکمیت عموما و امامت خصوصا بهعهده دارد. همچنانکه اشاره شد امام على ـ علیهالسلام ـ در منشور حکومتش (عهدنامه مالک اشتر) یکى از اهداف حاکمیت خود را استصلاح مردم (تعلیم و تربیت) مىداند و در مورد دیگر، یکى از حقوق مردم را تعلیم و تربیت آنها بیان مىفرماید:
شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید، و آداب آموزم تا بدانید. (32) سخن زیر نیز بر همین واقعیت دلالت دارد: امام على ـ علیهالسلام ـ آنگاه که از جهاد فارغ مىگشت، به تعلیم مردم و قضاوت میان آنها مىپرداخت. (33) بدیهى است که رویکرد تعلیم و تربیت در عصر امام على ـ علیهالسلام ـ به آموزههاى تربیتى، سیاسى، اجتماعى و اخلاقى است و در آن عصر، مبارزه با جهل، کوتهبینى، ظاهرنگرى، سطحىنگرى و سادهلوحى اجتماعى که زمینه آسیبپذیرى جامعه را فراهم مىآورد، مسأله حیاتى و سرنوشتساز بوده است. واژه «استصلاح» نیز ناظر به همین ضلع از آموزش است.
اداره حکیمانه جامعه آن روز که در آن سطح از روابط اجتماعى ـ اقتصادى بودند، همین نوع تعلیم و تربیت را مىطلبید؛ ولى در عصر حاضر، نهاد تعلیم و تربیت باید جهت «استصلاح» و پیشرفت فرهنگى مردم ـ افزون بر رشد فرهنگ عمومى و تقویت وفاق اجتماعى و محو آسیبهاى گوناگون اجتماعى ـ به آموزش و فرادهى مهارت و فن نیز بپردازد.
یکى از زیر ساختهاى مهم و سرنوشتساز اشتغال و تولید، تربیت نیروى انسانى کارآفرین است. هر مقدار که نظام تعلیم و تربیت پیشرفتهتر باشد، استعدادهاى مختلف افراد جامعه شکوفاتر، و درنهایت کارآفرینى و ایجاد شغلهاى کیفى و جدید بیشتر خواهد بود. به دیگر سخن، محرک اساسى توسعه جامع و همه جانبه در جامعه، توسعه نیروى انسانى آن جامعه است و بار سنگین این توسعه بر دوش نظام تعلیم و تربیت است که در جاى مناسب خود مىباید مورد بحث قرار گیرد. آنچه که در اینجا مهم است و باید بدان توجه شود، این است که در منشور حکومت امام على ـ علیهالسلام ـ به این اصل که هر کارى را باید به کسى دارد که داراى تجربه لازم آن است، تصریح شده است. در واقع همان توان و مهارت کارى مورد توجه و توصیه آن حضرت بوده است: و عاملانى این چنین را در میان کسانى جو، که تجربت دارند و حیا، از خاندانهایى پارسا که در مسلمانى قدمى پیشتر دارند. (34) در واقع کارگزارانى مىتوانند مسئولیت مدیریت را بهعهده گیرند که هم تجربه کارى دارند وهم صداقت و درستکارى.
imamalinet.net