در نظامهاى اجتماعى، انگيزه كار در قشرهاى متوسط، تحصيل درآمد است، و در قشر مرفه، كسب موقعيت اجتماعى؛ زيرا برخى مشاغل مىتواند موقعيت اجتماعى ويژه در پى داشته باشد . معمولا در نظامهاى اجتماعى قدرتسالار، هر شغلى كه به رأس هرم قدرت، بيشترين ارتباط و تعامل را داشته باشد، موقعيت اجتماعى مهمترى را فراهم مىسازد. بر همين اساس تنها انگيزه كار، هميشه تحصيل درآمد نيست، بلكه گاه كسب موقعيت اجتماعى است. (28) در اين گونه نظامها ممكن است فردى توان لازم كارى يا امانت و درستكارى شغلى را نداشته باشد ولى مسئوليت آن كار را بهعهده گيرد و اين پديده معمولى و متعارفى است كه نياز به بحث ندارد. در نظامهاى اجتماعى شايستهسالار، شايستگى شغلى و مهارت، عامل تعيينكننده است. كسى كه شغلى را عهدهدار مىشود، توان همهجانبه آن كار را بايد داشته باشد؛ بدون اين توان، شايستگى معنا ندارد.
در نظامهاى اجتماعى، انگیزه کار در قشرهاى متوسط، تحصیل درآمد است، و در قشر مرفه، کسب موقعیت اجتماعى؛ زیرا برخى مشاغل مىتواند موقعیت اجتماعى ویژه در پى داشته باشد . معمولا در نظامهاى اجتماعى قدرتسالار، هر شغلى که به رأس هرم قدرت، بیشترین ارتباط و تعامل را داشته باشد، موقعیت اجتماعى مهمترى را فراهم مىسازد. بر همین اساس تنها انگیزه کار، همیشه تحصیل درآمد نیست، بلکه گاه کسب موقعیت اجتماعى است. (28) در این گونه نظامها ممکن است فردى توان لازم کارى یا امانت و درستکارى شغلى را نداشته باشد ولى مسئولیت آن کار را بهعهده گیرد و این پدیده معمولى و متعارفى است که نیاز به بحث ندارد. در نظامهاى اجتماعى شایستهسالار، شایستگى شغلى و مهارت، عامل تعیینکننده است. کسى که شغلى را عهدهدار مىشود، توان همهجانبه آن کار را باید داشته باشد؛ بدون این توان، شایستگى معنا ندارد. اکنون مفهوم تقواى اجتماعى کار، معطوف به شایستگى کار به معناى غنى آن است. ممکن است از واژه «تقوا» و «شایستگى کارى» چنین فهمیده شود که مراد رعایت حدود شرعى و قانونى کار است؛ یعنى هرکس تا آنجا که براى او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان کار آنها را زیرپا نگذارد؛ ولى چنین تفسیرى نمىتواند حدود توان و قدرت کارى را هم پوشش دهد. مثلا اگر پزشکى حدود شرعى و قانونى کار خود را رعایت کند و دست به کار طبابت شود، هرچند توان متعارف این شغل را نداشته باشد، بر اساس این تعریف باید بتوان گفت که تقواى پزشکى را رعایت کرده است؛ اما اگر توان و مهارت کارى را در مفهوم تقواى کارى وارد کنیم، این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یک نسبت شامل مىشود: یکى امانت دارى که همان رعایت حدود شرعى و قانونى کار است، و دیگرى توان و مهارت کارى. تقواى کارى در روابط اجتماعى مىطلبد که نسبت به آن کار هم درستکار و امین بود و هم توانمند و ماهر، و به طور طبیعى هر مقدار که مهارت بیشترى باشد، خدمت بیشترى مىتوان بهجامعه ارائه داد و هر مقدار که بتوان خدمت بیشتر و حساسترى ارائه داد، فضیلت وتقواى بیشترى را کسب کردهایم.
در این صورت موقعیت اجتماعى مهمترى را در نظام شایستهسالار تحصیل کردهایم. ولى این موقعیت اجتماعى دقیقا در گرو کیفیت بهتر کار ـ هم از جهت مهارت و هم از جهت درستکارى ـ است. با این رویکرد در درک مفهوم تقوا و جامعیت آن، باید شیوه امام على ـ علیهالسلام ـ را در مورد کار و تلاش تفسیر کرد، و آنرا الگو و هنجار کارى جامعه قرار داد؛ چه اینکه کار و تلاش آن حضرت، نمادى از مهارت و درستکارى و اخلاص است.
imamalinet.ne