معرفی وبلاگ
سلام:بازدیدکننده گرامی برای حمایت ازتولیدات داخلی حتی الامکان ازخریداجناس خارجی پرهیزکنیددراین وبلاگ سعی می شودراه کارهای مناسب برای تقویت نیروی تولیدی این مرزوبوم ارائه گرددایده های شماعزیزان راجهت به قدرت رسیدن تولیدات وطن پذیراهستیم دریغ نفرمایید باتشکرمدیروبلاگ
دسته
توليد ايراني-افتخار جهاني
آموزش طراحي قالب براي تبيان
حمايت ازاقتصاد،كاروتوليدملي
لينگ دوستان
لينگ دوستان
لينگ دوستان
لينگ دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 516636
تعداد نوشته ها : 163
تعداد نظرات : 7
 حمايت از توليد ملي  حمايت از توليد ملي

ما می توانیم


ذائقه ایرانی ، کالای ایرانی


تولید ملی
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

سنت گفتارى امام على عليه السلام

رواياتى كه از امام على ـ عليه‏السلام ـ درباره كار و تلاش نقل شده است، از جهت هنجارى بودن و ارزشى بودن مفاد آنها، بهره‏ورى كار، نظم كارى، به چند دسته تقسيم مى‏شود:

الف. هنجار بودن كار و ناهنجار بودن تنبلى:

امام على عليه السلام مى‏فرمايد: مبغوض مى‏دارم كسى را كه نسبت به كار حيات مادى‏اش تنبل و بى‏اعتنا است؛ زيرا كسى كه نسبت به زندگى دنيايش چنين است، در مورد آخرتش تنبل‏تر و بى‏اعتناتر است. (16) و در روايت ديگر فرمود:


سنت گفتارى امام على علیه السلام

روایاتى که از امام على ـ علیه‏السلام ـ درباره کار و تلاش نقل شده است، از جهت هنجارى بودن و ارزشى بودن مفاد آنها، بهره‏ورى کار، نظم کارى، به چند دسته تقسیم مى‏شود:

الف. هنجار بودن کار و ناهنجار بودن تنبلى:

امام على علیه السلام مى‏فرماید: مبغوض مى‏دارم کسى را که نسبت به کار حیات مادى‏اش تنبل و بى‏اعتنا است؛ زیرا کسى که نسبت به زندگى دنیایش چنین است، در مورد آخرتش تنبل‏تر و بى‏اعتناتر است. (16) و در روایت دیگر فرمود:

هرچند کار و تلاش همراه با زحمت و رنج است، بیکارى پیوسته منشأ فساد و تباهى است. (17) ب. ارزشى بودن کار: هر پدیده اعم از رفتار و کالا که براى رفع نیاز انسان به کار مى‏آید، ارزش پیدا مى‏کند. مثلا گرسنگى یک نیاز است و ماده غذایى که این نیاز اساسى را اشباع مى‏نماید، ارزش و مطلوبیت ابزارى پیدا مى‏کند. کار و اشتغال نیز چون وسیله و طریق تأمین نیازهاى گوناگون مادى انسان است، ارزش ابزارى دارد؛ همچنان‏که بیکارى به‏طور طبیعى منشأ فقر و تنگدستى و ناکام ماندن خواسته‏هاى انسان مى‏گردد و درنتیجه ارزش ابزارى منفى به خود مى‏گیرد.

امام على ـ علیه‏السلام ـ در این باره مى‏فرماید: آن‏گاه که پدیده‏ها با یکدیگر جفت و جور شدند، تنبلى و ناتوانى نیز در کنار هم قرار گرفتند، فقر و تنگدستى را پدید آوردند . (18) در این روایت فقر که پدیده‏اى منفى، و بیکارى عامل و منشأ آن است، ارزش ابزارى منفى پیدا مى‏کند. در مقابل کار و تلاش، ارزش ابزارى مثبت دارد. همچنان‏که در روایت زیر کارهاى مختلف، سبب و طریق معیشت تلقى شده است: ان معایش الخلق خمسة: الامارة والعمارة والتجارة والاجارة والصدقات واما وجه العمارة فقوله تعالى هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها (19) فاعلمنا سبحانه انه قد امرهم بالعمارة لیکون ذالک سببا لمعایشهم لمایخرج من الارض من الحب والثمرات ومما جعله الله معایش للخلق. (20) این روایت در وسیله بودن کارهاى مختلف جهت تأمین معیشت انسان صراحت دارد. در دیگر نظامهاى اجتماعى نیز عنصر کار ارزش ابزارى دارد و چون انسان در حیات طبیعى‏اش به دنبال تأمین نیازهاى معیشتى خود مى‏باشد و کار براى رفع این نوع نیازها است و در نتیجه نقش ارزش ابزارى مى‏یابد، بر همین اساس در تئورى‏هاى علم اقتصاد در مورد نیروى کار در جانب عرضه، متغیر اصلى را دستمزد به حساب مى‏آورند. از منظر این تئورى‏ها انسان اقتصادى، انسان طبیعى است که نگرش، منش و رفتار او تأمین نیازهاى طبیعى فردى ـ اجتماعى خود است. در واقع این نیازهاى طبیعى است که انگیزه‏هاى متفاوت را به عامل مؤثر در پیدایش پدیده کار، تبدیل مى‏کنند. انسان طبیعى بر پایه این انگیزه‏ها، دست به کار و تلاش مى‏زند و بى‏شک تا آن‏جا که این انگیزه‏ها برد و کشش دارند، عامل کار (نیروى انسانى) تلاش مى‏نماید . این انگیزه‏ها به‏طور فشرده عبارتند از: انگیزه‏هاى بیرونى مانند نیازهاى اقتصادى، میل به پیوستگى به دیگران، کسب عزت و احترام در جامعه، و انگیزه‏هاى درونى همچون تمایل به تحرک و فعالیت، تجربه و شناسایى موقعیت و خودیابى. (21) این انگیزه‏هاى بیرونى و درونى هرچند از این جهت که عامل کار براساس انگیزه بیرونى وسیله هدف دیگرى قرار مى‏گیرد، و براساس انگیزه درونى، خود هدف مى‏شود نه وسیله، باهم تفاوت دارند، ولى در هر دو فرض کار در راستاى تأمین نیازهاى طبیعى انسان قرار مى‏گیرد. انسان طبیعى خواسته‏هاى طبیعى دارد که کار و تلاش یا یکى از این خواسته‏ها است (ارزش غایى طبیعى) یا وسیله‏اى است براى تأمین نیازهاى دیگر (ارزش طبیعى ابزارى). از روایتى هم که کار را در زمینه عمارت و آبادانى یکى از عوامل و اسباب معیشت معرفى مى‏کند، مى‏توان ارزش طبیعى ابزارى کار را استفاده کرد. نکته اساسى که باید بدان توجه داشت، این است که انسان طبیعى، نیازهاى طبیعى دارد و عنصر کار را وسیله این نیازهاى طبیعى قرار مى‏دهد . از این جهت کار داراى ارزش ابزارى است؛ ولى اگر همین انگیزه‏هاى طبیعى را به‏گونه‏اى به حیات انسانى ـ نه طبیعى ـ ارتباط بدهیم، کار نیز ارزش غایى مى‏یابد.

براساس آموزه‏هاى دینى، اگر کسى به انگیزه دستمزد گرفتن و تأمین معیشت و رفاه خود و خانواده خود، کار و تلاش کند، یک درجه از تقوا را تحصیل کرده است و براساس این انگیزه کار ارزش غایى پیدا مى‏کند، نه ارزش ابزارى؛ زیرا چنین کارى در واقع یک نوع انجام وظیفه دینى است. امام على ـ علیه‏السلام ـ در دو روایت زیر، همین نوع ارزش را مى‏شناسانند : هیچ تلاش صبح هنگامى در راه خدا به فضیلت کار صبح هنگام، در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نمى‏رسد. (22) کسى که از سر دلسوزى بر پدر یا فرزند یا همسر به دنبال امر دنیایش باشد، چهره او در قیامت همانند ماه شب چهارده است. (23) در واقع این نوع روایات، در قوى‏ترین انگیزه انسان طبیعى براى کار و تلاش و تحصیل درآمد، خدشه نمى‏کنند؛ بلکه همین انگیزه طبیعى را جهت مى‏دهند. به این صورت که تلاش و تحصیل درآمد براى معیشت خود و خانواده را یکى از وظایف و مسئولیت‏هاى دینى او مى‏شمرند. با این جهت جدید، ارتباط انگیزه طبیعى از حوزه حیات طبیعى قطع، و وابسته به حیات انسانى مى‏شود و در سایه همین جهت‏یابى انگیزه ماهیت کار و تلاش به‏علاوه ماهیت فیزیکى، حقوقى، اجتماعى، اقتصادى، جوهره ارزشى نیز پیدا مى‏کند. اگر این جهت‏یابى انگیزه طبیعى کار نبود، ویژگى‏هاى فیزیکى، حقوقى، اجتماعى، اقتصادى را داشت، ولى ماهیت ارزشى نداشت؛ همچنان‏که از روایت زیر همین واقعیت را مى‏توان استفاده کرد: مردى به امام صادق ـ علیه‏السلام ـ گفت: دنبال دنیا هستم و رسیدن به آن را دوست دارم. امام پرسید: براى چه رسیدن به دنیا را دوست دارى؟ جواب داد: براى این‏که نیازهاى خود و خانواده‏ام را برآورده و با آن به صله رحم، صدقه، حج و عمره بپردازم. امام فرمود: «این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است . (24) انسان طبیعى مى‏کوشد نیازهاى مادى‏اش را با درآمد حلال پاسخ گوید. اما همین انسان طبیعى مى‏تواند جهت دیگرى به انگیزه طبیعى خود بدهد: به این صورت که درآمد خود را در راه اداى وظایف و مسئولیت‏هاى مختلف دینى‏اش به کار اندازد. در این صورت همان انگیزه با این جهت‏یابى، جوهره فعالیت اقتصادى را تغییر مى‏دهد و واقعیت ارزشى بدان مى‏بخشد. بنابراین کار و تلاش مى‏تواند درجه‏اى از فضیلت را بیافریند و ارزشى غایى ـ ذاتى داشته باشد. این شیوه، بخشى از رویکرد ارزشى کار است. به همین جهت تعبیر مى‏شود که درجه‏اى از تقوا و ارزش را مى‏تواند داشته باشد، بخش دیگر این رویکرد را مى‏توان عمیق‏تر مطرح نمود و در سایه آن مى‏باید تلاش و کار على‏بن ابى‏طالب ـ علیه‏السلام ـ را به‏مثابه الگو و هنجار اجتماعى جامعه انسانى در هر زمانى تفسیر کرد. این رویکرد را که در واقع یکى از چالشهاى اجتماعى جامعه ما است با نام تقواى اجتماعى کار برخواهیم رسید.

imamalinet.net/

 

سه شنبه دهم 5 1391 2:9 بعد از ظهر
X