رسانهها را شايد بتوان دستگاه توليد فرهنگ ناميد. در كنار فضاي باز تبليغات مستقيم كالاهاي خارجي، بسياري از فيلمها، سريال ها و برنامههاي رسانهي ملي به عنوان پرمخاطبترين رسانهي كشور، فضاهاي لوكس تزيين شده با كالاهاي خارجي را به تصوير ميكشد و بر اساس دانش نشانه شناسي، اثر اين تبليغات غيرمستقيم به مراتب از ترغيب مسقيم به خريد كالاي خارجي بيشتر است. در زندگيهاي آرماني به نمايش درآمده در رسانهي ملي، اثري از كالاي ايراني مشاهده نميشود. نقش رسانهها به خصوص رسانههاي پرمخاطبي همچون صداوسيما در ايجاد «اعتماد ملي» براي اقبال به سمت كالاهاي ايراني بسيار تاثير گذار است.
الف) استفاده از كالاي ايراني در برنامههاي رسانهي ملي
بدون شك اگر توليدات داخلي جانشين برندهاي خارجي در چيدمان دكور برنامههاي صداوسيما شوند، بخش مهمي از فرهنگ نادرست جا افتاده در ميان مردم نسبت به كالاي خارجي اصلاح خواهد شد.
ب) آگاه سازي مردم از مزاياي خريد كالاي ايراني
صدا و سيما ميتواند با ساخت برنامههاي مناسب آگاهي مردم نسبت به كالاهاي توليد داخل را بالا برد. بي ترديد اگر مردم بدانند با حمايت از توليد داخلي بسياري از مشكلات گريبانگير جامعه مانند بيكاري حل خواهد شد و توسعه و پيشرفت علم و فن آوري سرعت بيشتري ميگيرد و به سمت حمايت از توليد ملي حركت ميكنند.
3. آموزش براي انتخاب بر اساس كيفيت نه برند؛
نقش آموزش و پرورش و معلمان در ایجاد روحیهی حمایت از تولیدات ملی غیر قابل انکار است. کیفیت خوب کالا ایرانی باید در باور کودکان ما برای خودش جا بازکند. به بیان دیگر باید از همان دوران کودکی به افراد یاد داد بر اساس واقعیتها و کیفیتی که لمس میکنند، انتخاب نمایند نه اینکه در برابر معروفیت یک برند مقهور شوند. در این صورت این بار کودکان از والدین خود میخواهند به جای تهیهی لوازم تحریر با تصویر و برند «باربی» بت من و مرد عنکبوتی، برایشان لوازم تحریر دارا و سارا بخرند.
4. تولید علم و آگاهی برای تفهیم جامعه؛
خرید کالای خارجی به معنای تسلیم و ستایش هوش و ذکاوت سازندکان این کالاهاست، در واقع با خرید یک کالا ما در برابر قدرت سازندگان آن مقهور شدهایم .کالاها و برندها، استعارههایی از جهان کالا هستند که قدرت، عظمت، نظم، زیبایی و.... را در دل خود جای میدهند .در بسیاری از موارد خریداری که با شنیدن این جمله از دهان فروشنده «ایرانی نیست، امریکائیه، ترکه، ژاپنیه » برای خرید کالا به قیمتی بسیار بالاتر از جنس ایرانی قانع میشود و این نشان میدهد نهادهای آموزشی و رسانههای ما در زمینهی آگاهیبخشی به مردم بسیار ضعیف عمل کردهاند.
5. بهرهمندی از تجارب موفق دیگر کشورها؛
کشورهایی نظیر ژاپن یا کرهجنوبی از جمله کشورهایی هستند که ظرف مدت کوتاهی با یک ارادهی ملی توانستند مسیر توسعه را طی کنند. حمایت مردم از تولیدات ملی رمز موفقیت این کشورها بود که میتواند بخشهایی از این تجربه مثبت را، با بومیسازی در کشور اجرا نمود.
6. ایجاد حس خودباوری، هویت و اعتماد ملی؛
ایرانیان اثبات کردهاند هر جا به خودباوری رسیدهاند فراتر از انتظار عمل نموده و توانستهاند گامهای بلندی در راستای پیشرفت و تعالی بردارند. این خود باوری در بسیاری از موارد درشرایط سخت و طاقت فرسایی مانند 8 سال جنگ تحمیلی و یا شرایط تحریمها حاصل شدهاست .با یادآوری حماسه سازی مردم کشور در دورانهای سخت و پیشرفتهای حاصل شده در طول سه دههی انقلاب اسلامی از سوی نهادهای ذیربط و با همکاری رسانهها و نهادهای متولی آموزش در کشور، عرق ملی و در پی آن اعتماد ملی و خودباوری و حس هویت و تعلق به جامعهای سرفراز، را در وجود مردم متجلی میسازد و حمایت از تولیدات داخلی یعنی ماحصل کار برادران و خواهران هم وطن، جامهی عمل میپوشد.
7. ورود چهرههای سیاسی و مذهبی به عرصهی حمایت از تولید ملی؛
بیتردید نامگذاری سال 91 از سوی رهبرمعظم انقلاب به نام «تولید ملى، حمایت از کار و سرمایهى ایرانى» نقش عمدهای در ورود مردم ولایتمدار کشور به صحنهی ادای دین و تعهد خود در قبال محصولات داخلی خواهد داشت. این روند اما باید از سوی سایر مسؤولین و چهرههای علمی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی پیگیری شود. به طور یقین چهرههای محبوب و تاثیرگذار جامعه میتوانند، ترغیبکننده مردم به تفاخر از داشتن کالای ایرانی شوند .
8. ارتقای کیفیت؛
مطابق با سفارش همیشگی رهبر انقلاب، صاحبان صنایع نیز برای حفظ منافع خود و مصرف کننده، باید کیفیت تولیداتشان را ارتقاء دهند تا مشتری داخلی را راضی نگه دارند. مرغوبیت کالای داخلی بیتردید مردم را قانع خواهد کرد. ارتقای کیفیت کالای ایرانی سفارش اکید و همیشگی مقام معظم رهبری است.
9. آموزش و توسعه مهارتها؛
ارتقای کیفیت پیش نیازهایی دارد که مهمترین آنها آموزش و توسعهی مهارتهاست .توسعهی آموزشهای فنیوحرفه ای از طریق آموزشگاهها، هنرستانها و دانشگاههای فنی –حرفه ای و علمی کاربردی نیروی کارآمدی تربیت میکند که میتوانند تولیدات داخل را چه از لحاظ کمی و چه کیفی ارتقاء دهند.4
10. نوآورى و ابتکار و زیبایى در تولیدات کشور؛
در شرایطی که دنیای غرب میکوشد با کالاهای لوکس و فوقلوکس، دنیای مدی را که خود ساخته مدیریت کند، نداشتن خلاقیت، ابتکار و زیبایی در تولیدات ملی نمیتواند حس زیبایی شناختی مصرفکننده را تامین کند و در او رغبت خرید ایجاد نماید. به فرموده رهبر فرزانهی انقلاب، از جملهى چیزهایى که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآورى در همه تولیدات به صورت پىدرپى و خلاقیت برای اشباع حس زیبائىشناسى در مصرفکننده است.5
11. تعمیق ارتباط صنعت و دانشگاه
افزایش هرچه بیشتر ارتباط موثر صنعت ودانشگاه علاوه بر ایجاد اشتغال سبب رشد دانش و صنعت شده و ارتقای کمی و کیفی تولیدات داخل را در پی خواهدداشت.
مصرف کننده؛ حلقهی اصلی زنجیرهی تولید
و در نهایت همانگونه که رهبر عزیز انقلاب سهم مردم در حمایت از تولید ملی را از همه مهمتر ارزیابی میفرمایند، هم تولید کنندگان و هم مردم باید بپذیرند که مصرفکننده یکی از زنجیرههای اصلی تولید است. به این مفهوم که اگر مصرفکننده ای وجود نداشته باشد تولید معنایی نخواهد داشت. بنابراین هم تولیدکنندگان و نهادهای دولتی در قبال مصرف کننده داخلی مسئولیت دارند و هم یکایک افراد ایرانی باید خود را ملزم بدانند به عنوان یک وظیفه و یک تعهد در قبال وطنشان از تولیدات داخلی استفاده کنند و به عنوان یک مطالبه گر ارتقای کیفیت این کالاها را از تولیدکنندگان بخواهند.(*)
www.borhan.ir/