در ادبيات اقتصاد كلان بهويژه مباحث توسعه، يكي از مباحث كليدي توسعه اقتصادي، نحوه و چگونگي افزايش توليد ملي كشورهاست. معرف «توليد ملي» همان «اندازه اقتصاد» يا «توليد ناخالص داخلي» كشورهاست. البته اين متغير به تنهايي براي توسعه اقتصادي كافي نيست، چراكه مهم اين است كه اندازه سرانه توليد ناخالص داخلي چه ميزان است و همينطور ساختار و تركيب آن به چه شكل است و مهمتر از آن اينكه چگونه توسعهيافتگي كشورهاي در حال توسعه را ميتوان محقق كرد يا در واقع شكاف توسعهنيافتگي آن كشورها را كاهش داد و بالاخره آيا بين توليد ملي و رقابتپذيري اقتصادها نسبتي وجود دارد يا نه؟ و آيا ميتوان نتيجه گرفت كه رقابتپذيرترين اقتصادهاي جهان، اقتصادهايي هستند كه اندازه اقتصاد يا در واقع توليد ملي آنها بالاترين است. در پاسخ به اين پرسشها در ادامه ضمن تحليلي نظري كوتاه، ارتباط دو مقوله رقابتپذيري و توليد ملي تبيين و آنگاه از اين منظر جايگاه ايران نيز تحليل خواهد شد.
در ادبیات اقتصاد کلان بهویژه مباحث توسعه، یکی از مباحث کلیدی توسعه اقتصادی، نحوه و چگونگی افزایش تولید ملی کشورهاست. معرف «تولید ملی» همان «اندازه اقتصاد» یا «تولید ناخالص داخلی» کشورهاست. البته این متغیر به تنهایی برای توسعه اقتصادی کافی نیست، چراکه مهم این است که اندازه سرانه تولید ناخالص داخلی چه میزان است و همینطور ساختار و ترکیب آن به چه شکل است و مهمتر از آن اینکه چگونه توسعهیافتگی کشورهای در حال توسعه را میتوان محقق کرد یا در واقع شکاف توسعهنیافتگی آن کشورها را کاهش داد و بالاخره آیا بین تولید ملی و رقابتپذیری اقتصادها نسبتی وجود دارد یا نه؟ و آیا میتوان نتیجه گرفت که رقابتپذیرترین اقتصادهای جهان، اقتصادهایی هستند که اندازه اقتصاد یا در واقع تولید ملی آنها بالاترین است. در پاسخ به این پرسشها در ادامه ضمن تحلیلی نظری کوتاه، ارتباط دو مقوله رقابتپذیری و تولید ملی تبیین و آنگاه از این منظر جایگاه ایران نیز تحلیل خواهد شد.
تولید ملی روی بهرهوری تاثیر میگذارد، چراکه بازارهای بزرگ، استفاده از صرفههای مقیاس را برای شرکتها و فعالان اقتصادی بهتر میسر میکند. بهطور سنتی، بازارهای قابل دسترس برای شرکتها و فعالان اقتصادی بهوسیله مرزهای ملی محدود شدهاند. ولی در عصر جهانیشدن، بازارهای بینالمللی به جایگزینی برای بازارهای داخلی بهویژه برای کشورهای کوچک تبدیل شدهاند.
کشورهایی که بازارهای کالایی کارآمدی دارند، در موقعیتی قرار دارند که میتوانند به تولید ترکیب صحیحی از کالاها و خدمات بپردازند و در عین حال تجارت اینکالاها را به بهترین نحو تضمین کنند. رقابت سالم در بازار اعم از داخلی و خارجی، نقش مهمی در ارتقای کارایی بازار و در نتیجه بهرهوری شرکتها دارد، چراکه موفقیت کارآمدترین شرکتها، شرکتهایی که کالاهای مورد تقاضای بازار را تولید میکنند تضمین میکند. رکود اقتصادی کنونی و بهدنبال آن تنزل تجارت و افزایش بیکاری، دولتها را تحت فشار قرار داده است تا اقداماتی برای حمایت از شرکتها و فعالان اقتصادی و اشتغال داخلی اتخاذ کنند. ولی محدود کردن تجارت جهانی نهتنها باعث تشدید رکود جاری میشود، بلکه در بلندمدت باعث کاهش رشد اقتصادی بویژه در کشورهای درحالتوسعه نیز میشود.
در سه دهه گذشته با وجود اهتمام جدی دستاندرکاران اقتصاد ایران و تاکید خاص بر برنامههای توسعهای، تولید ملی از سطح توسعهیافتگی مطلوب بسیار فاصله دارد. اندازه بازار داخلی ایران بهطور عام و بخش خارجی اقتصاد ایران بهطور خاص از مجموعه عقبماندگیهای اساسی رنج میبرد. از جمله ویژگیهای اقتصاد ایران اقتصاد تکمحصولی، سهم نازل صنعت و فقدان شرایط اقتصاد پویا و درونزا است. با درک این واقعیات، ضرورت تحول توسعهای در تولید ملی ایران کاملا احساس میشود. برای دستیابی به تحولات توسعهای پایدار در تولید ملی باید دستکم برنامه جامع توسعه تولید ملی تعریف و به اجرا در آید. این شکاف در مقایسه با تولید ملی برخی کشورهای درحال توسعه موفق عینیتر و ملموستر نیز میشود.
الف) تولید ملی (تولید ناخالص داخلی) نازل ایران با اقتصادهای همسان: تا چند دهه پیش ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از جمله ترکیه، کرهجنوبی، مالزی و هند، جایگاه مناسبی در تولید ناخالص داخلی را احراز کرده بود ولی مطابق جدیدترین آمار در سال ۲۰۱۰ کرهجنوبی، مالزی، ترکیه و هند با نرخ رشد بالا توانستهاند این متغیر توسعه را به ۱۰ برابر ارتقا دهند. حال آنکه تولید ناخالص داخلی ایران با رتبه ۲۹ در جهان، ۳۵۷/۲ میلیارد دلار به قیمت جاری بوده است. به این ترتیب در سال ۲۰۱۰ ایران با احراز رتبه چهارم بعد از سه کشور هند، کرهجنوبی، ترکیه و قبل از مالزی قرار دارد.
ب) تولید ملی (تولید ناخالص داخلی) سرانه نازل ایران و شکاف رو به افزایش آن با اقتصادهای همسان: در سال ۱۹۸۰ ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از جمله ترکیه، کرهجنوبی، مالزی و هند، جایگاه مناسبی در تولید ناخالص داخلی سرانه را احراز کرده بود ولی در سال ۲۰۱۰ کرهجنوبی، مالزی، ترکیه و هند با نرخ رشد بالا توانستهاند این متغیر توسعه را به چند برابر ارتقا دهند. حال آنکه تولید ناخالص داخلی سرانه ایران ۴۷۵۶/۳ دلار بوده است. به این ترتیب در سال ۲۰۱۰ ایران با احراز رتبه چهارم بعد از سه کشور کرهجنوبی، مالزی، ترکیه و قبل از هند قرار داشته است. به این ترتیب سهم نسبی ایران از تولید سرانه کمتر از سهم ایران از تولید ملی جهانی است.
ج) اقتصاد تکمحصولی: قسمت بزرگی از تولید ناخالص داخلی ایران به طور عام و صادرات کشور به طور خاص مبتنی و متاثر از صادرات نفتخام است. برای مثال، در حالی که تنها ۱۱ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران به کالاهای صنعتی ساخته شده اختصاص دارد، این رقم برای کرهجنوبی ۲۸ درصد، مالزی ۲۹ درصد، ترکیه ۲۲ درصد و هند ۱۶ درصد بوده است. وجود چنین شاخصهایی گویای تکمحصولی بودن اقتصاد و ضعف در تولید ملی و آسیبپذیری بالای بخش خارجی اقتصاد ایران است. با این توصیف، ضرورت تحول توسعهای در تولید ملی ایران کاملا احساس میشود. در واقع میتوان نتیجه گرفت که اقتصادهای با تولید ملی بالا بالاترین رقابتپذیری جهانی را نیز احراز کردهاند و بالعکس. بنابراین یک رابطه دوسویه بین رقابتپذیری و تولید ملی کشورها حکمفرماست و در واقع برای دستیابی به تولید ملی بالا، باید شرایط یک اقتصاد رقابتپذیری مناسب و مطلوب را مهیا کرد.
* میر عبدالله حسینی/ عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
http://www.gostareshonline.com/industry/110641-2012-04-29-04-18-00.html