به گزارش خبرنگار اقتصادي مشرق ،يافتن پاسخ اين سؤال مهم كه «چرا توليدكنندگان داخلي ما در سال توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني يكي پس از ديگري دم از ورشكستگي ميزنند؟» ما را بر آن داشت تا با «محسن سعيديان» رئيس هيأت مديره موسسه نواحي صنعتي استان قم و عضو فعال اتاقهاي بازرگاني ايران مصاحبهاي داشته باشيم كه متن آن از نظرتان ميگذرد.
شنيدهايم اين روزها توليد كنندگان داخلي براي تهيه ارز از طريق بانك مركزي با مشكلاتي مواجه هستند و به همين دليل توان تهيه مواد اوليه وارداتي را ندارند كه اين امر منجر به تعطيل شدن برخي كارخانهها شده است، به عنوان يك توليد كننده داخلي كه احتمالاً با اين مشكل روبرو بودهايد در اين خصوص لطفاً توضيحاتي بدهيد؟
ما در تيرماه امسال از سازمان توسعهي تجارت ايران - زير نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت - بخشنامهاي دريافت كرديم با اين مضمون كه كليه واردات براي دريافت ارز بانكي در 10 اولويت قرار دارند كه اولويتهاي اول تا سوم مواد غذايي، دارويي و كشاورزي است.
اين بخشنامه عطف به ماسبق كرده است، اين در حالي است كه كليه اقدامات براي LC از قبيل ثبت سفارش، گرفتن موافقت فروشنده خارجي، موافقت بانكهاي خارجي و داخلي با عطف به ماسبق شدن باطل و عملاً كارخانهها تعطيل و يا نيمهتعطيل - منتظر مواد اوليه - شدهاند.
نتيجه بخشنامه مذكور اين ميشود كه بوسيله واردات موقتاً قيمت مواد غذايي در بازار كاهش پيدا ميكند و دولت ميتواند مفتخر باشد بازار را كنترل كرده است اما اگر كمي عميقتر به موضوع نگاه كنيم ميبينيم اين بخشنامه ضربه سنگيني به توليد كنندگان داخلي ميزند و باعث ورشكستگي آنها در مدت كوتاهي خواهد شد.
بخشنامه صادر شده تنها در حکم یک مُسَکّن برای بازار داخلی خواهد بود لذا بهتر بود تدابیری اندیشیده میشد که تولید کننده داخلی بتواند نیازهای بازار را در داخل تأمین کند تا نیازی به واردات با قیمت چند برابر نباشد اما متأسفانه شاهد این هستیم که به جای حمایت از تولید کننده داخلی بیشتر به دنبال این هستند که خط قرمزهای اطراف تولید کنندگان را پر رنگتر کنند.
پس قانون «بهبود مستمر کسب و کار» چه میشود؟
قانون «بهبود مستمر کسب و کار» که بند بند آن در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است، برای جلب اعتماد تولید کننده داخلی است که بتواند با آرامش تولید کند و با آرامش محصولات خود را بفروشد.
بحث ایجاد آرامش برای تولیدکننده الان با دو مانع روبهرو است:
جنبه اول تأمین مالی که توسط بانکها انجام میشد هم اکنون قفل شده و حتی گشایش اعتبار هم تقریباً نشدنی است، عملاً حمایت مالی از تولید کننده فراموش شده است.
جنبه دوم بخشنامههایی که هر روز جامعه اقتصادی و تولید را نشانه گرفته و دائم آنرا متلاطم میکند، یعنی اگر حمل به صحت کنیم باید بگوییم مسئولین اقتصادی کشور هر روز در حال سعی و خطا هستند.
مثلاً رییس کل بانک مرکزی مصاحبه کرده است که ما پول و ارز داریم، وزارت صنعت میگوید ندهید، اولویتبندی شده، بروید آن را درست بکنید، بعد بیایید از ما بگیرید! خیلی جالب است، یعنی یک جنگ زرگری بین بهمنی و غضنفری است که تولید کنندههای داخلی هزینه آنرا میپردازند و یکی پس از دیگری ورشکسته میشوند.
اگر قرار بوده یک روزی ارز ما تکنرخی بشود، امروز با این بخشنامه میشود 10 نرخ! چون 10 تا اولویت دارد، به کسی اولویت میدهند، به کسی اولویت نمیدهند، چه کسی باید این اولویتها را تعیین کند؟ کارشناسش چه کسی است؟
این بخشنامه با گرانیهای اخیر مرغ در کشور ارتباطی دارد؟ اگر مرتبط است توضیح بدهید.
ببینید در رابطه با همین مسأله در ماه اخیر سازمان حمایت از تولید کنندگان و مصرف کنندگان در بخشنامه جدیدی به سازمان صنعت استانها اعلام کرده است که تمام نهادهای دام و طیور به ویژه کنجاله سویای وارداتی صرفاً از طریق شرکت پشتیبانی امور دام کشور جذب و توزیع شود.
مسأله اول اینکه اگر من ارز دولتی گرفته بودم شما میتوانستید قیمت گذاری کنید و بگویید برای اینکه بازار دچار تلاطم نشود نفروش، یک وقت هم هست نامه زده میشود میگوید هرچه وارد شده باید زیر نظر پشتیبانی امور دام باشد، این مسأله میتواند برود در دیوان عدالت اداری مورد بحث قرار بگیرد و دولت را محکوم کند. چرا که دولت حق ندارد به تولید کننده داخلی که به آن ارز دولتی تعلق نگرفته و با ارز صادراتی مبادرت به خرید کالا کرده است امر و نهی کند.
مسأله دوم اینکه دولت سویای وارد شده را میگیرد میدهد به مرغدار و میگوید مرغ گرم به من بده ،بعد این ماده اولیه را بفروش. نتیجه این عمل همین است دیگر، خود این مسأله بازار سیاه درست کرده است. از 8 ماه گذشته که سویا 1480 بود آمده شده 1680 تومان، شده 1780 تومان، امروز شده 2100 تومان.
اگر این عمل شما درست بود که نباید 2100 تومان بشود، پس عمل غلط است، چرا که مرغ داری که مرغ گرمش را تحویل داده است دیگر مرغی ندارد که خوراک نیاز داشته باشد، حمایت از تولید کننده آن است که این خوراک را قبل از تولید به او بدهی که آن مرغی که تولید میکند بتواند ارزان بفروشد.
ما در کل کشور باید ماهی 90 میلیون قطعه جوجه بریزیم، الان داریم 30 میلیون میریزیم این آمار شرکت پشتیبانی امور دام است، وقتی این اتفاق میافتد طبیعی است که قیمتها بالا میرود.
ما اطلاع داریم الان هیئت مدیره صنایع مرغ تخمگذار 13 میلیارد پول از مرغداریهای تخمگذار گرفته است که برای آنها سویا تهیه کند، حال که مقدمات را فراهم کرده است دولت مانع شده و میگوید باید تحت نظر ما باشد در حالی که مرغداریها از نداشتن سویا رنج میبرند، افراد غیر مرتبط سویا وارد میکنند و به قیمت گران به مرغداریها میفروشند که این کار دخالت بیجا در صنعت است.
در حالی که به برخی کارخانههای تولیدکننده که هیچ نیاز و ارتباطی با سویا ندارند، ارز داده شده که سویا وارد کشور کنند و در بازار بفروشند! این کار دخالت در صنعت است، اینها معنایش این است که اقتصاد ما روی یک نظام خاصی کار نمیکند، این یا عمدی است یا سهوی است اما هر کدام که باشد نتیجهاش به ضرر مردم و تولید کنندگان داخلی است و مشخصاً با مطالبات مقام معظم رهبری زاویه دارد.
حال اثرات سوء این حرکت را میبینیم که مرغ سرد امروز زیر میزی شش الی هفت هزار تومان فروخته میشود، در حالی که قیمت باید چهار الی پنج هزار تومان باشد.
وضعیت تولید بسیار بد است و این بخشنامه بمبی است که ترکانده میشود، نتیجهی این بخشنامه این است که از چند روز دیگر که این بخشنامه منتشر بشود و مردم متوجه بشوند، دلار دیگر روی هزار تومان نمیایستد، چون همهی تولید کنندگان داخلی متقاضی دلار آزاد میشوند، بالاخره برای تولید باید از یک جایی ارز برای خرید مواد اولیه بیاوریم.
در نتیجه هم محصول عرضه شده ما قیمت تمام شده بیشتری پیدا میکند و هم قیمت دلار بالا میرو. این هم به ضرر مردم است که قدرت خرید آنها پایین است هم به ضرر ما تولید کنندهها در این میان برخی که نمیتوانند ارز بخرند –چون توزیع ارز محدود است – ورشکسته میشوند لذا کارخانه و تولیدهای ما هم تعطیل و در نتیجه بسیاری از کارگران بیکار میشوند.
یعنی دولت و مسئولین مربوطه نسبت به خطر پیش رو اطلاعی ندارند؟
چندی پیش مهندس صالحینیا - معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت - برای من نامه نوشتند که تو به عنوان مدیر یک انجمن اقتصادی به ما بگو ما در مسیر فرمایشات رهبری چه کنیم که اقتصاد بهتر بشود؟ من برایشان نوشتم الان در زمانی حرف میزنیم که نه از تولید نشان مانده، نه از تولیدکننده.
میگویید نه، یک ساعت وقت صرف کنید، در 100 کیلومتری تهران تشریف ببرید شهرک صنعتی شکوهیه، 70، 80 درصد این شهرک صنعتی تعطیل است یا یک ساعت و نیم وقت صرف کنید تشریف ببرید شهرک صنعتی سیرو در حاشیهی قم، ببینید از 32 کارخانه تنها 4 کارخانه مشغول به کار است.
یک وقت هست ما میگوییم مسئول تبعات کارش را نمیداند، ما در این مورد هم نامه نگاری کردهایم با ذکر سند و مدرک و آمار و ارقام هم حضوری توضیح دادهایم، عمده تشکلهای اقتصادی نامهنگاری کردهاند حال چه طور میشود یک مسئول مملکتی بگوید من نمیدانستم؟
هفته گذشته بنده در وزارت صنایع شاهد بودم مدیر کارخانه کامیونسازی، وارد کننده لاستیک و مواد اولیه لاستیک سازی، وارد کننده قطعات و مواد اولیه کامیونسازی همه اینها معترض بودند، چرا که برای دریافت ارز در اولویت هشتم قرار داشتند.
ناوگان حمل و نقل مملکت لنگ است، چطور دولت اجازه میدهد کامیونهای بسیار سطح پایین چینی وارد بازار شود اما اجازه نمیدهد تولید کنندگان داخلی ما ماده اولیه برای تولیدات داخلی با کیفیت مرغوبتر و قیمت پایین تر بیاورند.
اثرات سوء این دخالتها چه چیزی خواهد بود؟
نتیجهاش این میشود که اطمینان از بازار تولید گرفته میشود. در کارهای دیگر چون اطمینان ندارد نتیجتاً تولید به طور طبیعی سطحش پایین میرود. اگر امروز تخممرغ را شما دارید میخورید در بازار نتیجهی برنامهریزی چند سال گذشته است که امروز تخممرغ دست شما است، واحدهای تولیدی ایجاد شدند، خوراک را گرفتند، تولید کردند و به بازار دادند.
اگر امروز ما چیزی را خراب کردیم چند سال طول میکشد تا به یک برنامهریزی درست مجدداً اینها را ابقاء بکنیم، قطعاً به این راحتی نمیشود، پس بنابراین هم روی کیفیت تولید، هم سطح تولید اثر خواهد گذاشت و یقیناً بازار را دچار مشکل میکند، حالا مشکل از هر نوعش، چه خوراک، چه ماشینآلات، چه مواد اولیه.
در پایان به عنوان یک تولید کننده داخلی فکر میکنید چطور میشود مشکلات تولیدکنندگان داخلی را حل کرد؟
من به عنوان یک تولید کننده داخلی میخواهم به شما بگویم که اگر شما تولیدکننده کشور را رها کنید، فقط در خصوص اعتبار پولی LC به او کمک کنید این تولید کننده در داخل با دیگر تولید کنندگان رقابت میکند، کیفیت را بالا میبرد و قیمت را پایین میآورد.
ما اگر میخواهیم بخش صنعتی و تولیدی کشورمان راه بیفتد باید برای تولیدکننده اطمینان ایجاد کنیم، بطوریکه آیندهاش قابل پیشبینی باشد. اینکه با یک بخشنامه عطف به ماسبق کنیم جز اینکه اعتماد تولید کننده سلب میشود هیچ سود دیگری ندارد.
تولیدکنندهها باعث ارزانی جنس میشوند، نحوهی تولیدشان باعث ارزانی میشود. چون ما معتقدیم که قیمت تمام شده مستقیماً در قیمت عرضه تأثیر ندارد، آن رقابت است که در قیمت عرضه تأثیر دارد. امروز ما رقابت را از تولیدکننده گرفتهایم که باید به او باز گشته شود.
www.mashreghnews.ir